معنی گیاه دارویى نان خواه
حل جدول
شونیز
گیاه دارویى رازینه
بادیان
گیاه دارویى هندبا
کاسنى
گیاه دارویى پیگن
سداب
گیاه دارویى خرگوشک
بارهنگ
گیاه دارویى شیلان
عناب
گیاه دارویى بادیان
رازیانه
گیاه دارویى سوس
شیرین بیان
گیاه دارویى برتاشک
بومادران
گیاه دارویى بادیان رومى
انیسون
اسانس دارویى گیاه نانخواه
عرق زنیان
فرهنگ عمید
آنکه طلب نان کند، نانخواهنده،
[مجاز] فقیر،
تخمی زردرنگ و خوشبو، با طعمِ کمی تند و تلخ که گاهی روی نان میریختهاند، جوانی، زنیان، زینان، زینیان، ساسم،
فرهنگ معین
(خاه) (اِ.) تخمی خوش بوی و زردرنگ که گاهی روی خمیر نان پاشند.
لغت نامه دهخدا
خواه. [خوا / خا] (نف مرخم) خواهنده. طالب. آرزومند. (ناظم الاطباء). این کلمه اغلب بصورت ترکیب بکار میرود چون ترکیبات زیر:
آبروخواه. آزادی خواه. آشتی خواه. آرزوخواه. انصاف خواه. باج خواه. بارخواه. باژخواه. بدخواه. تاج خواه. ترقی خواه. تنخواه. جمهوری خواه. خاطرخواه. خانه خواه. خداخواه.خودخواه. خویشتن خواه. خیرخواه. دادخواه. دلخواه. دولتخواه. دستخواه. دینارخواه. رزمخواه. روان خواه. زنهارخواه. شیرخواه. عذرخواه. عیب خواه. فریادخواه. کین خواه. کیسه خواه. گنج خواه. گشن خواه. مردم خواه. مژده خواه. مشروطه خواه. نام خواه. نان خواه. ناوردخواه. نکوخواه. نوع خواه. نیک خواه. نیکوخواه. وام خواه. وصل خواه. هواخواه:
دلیران ارمن هواخواه او
کمر بسته بر رسم و بر راه او.
نظامی.
بطبعش هواخواه گشتند و دوست.
سعدی (بوستان).
رجوع به هر یک از این ترکیبات در جای خود شود.
|| راضی. (ناظم الاطباء).
- خواه و ناخواه، طوعاً ام کرهاً. (یادداشت بخط مؤلف).
|| راغب. مایل. مشتاق.محتاج. || لازم. ضرور. || طلب برای کسی. (ناظم الاطباء).
معادل ابجد
970